جدول جو
جدول جو

معنی عشق آفرین - جستجوی لغت در جدول جو

عشق آفرین
عشق آفریننده، آنکه با زیبایی خود عشق و دلدادگی در مردم ایجاد می کند
تصویری از عشق آفرین
تصویر عشق آفرین
فرهنگ فارسی عمید
عشق آفرین
(شِ)
عشق آفریننده. آنکه با زیبائی خود در کسان تولید عشق کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
عشق آفرین
آن که با زیبایی خود در کسان تولید عشق می کند
تصویری از عشق آفرین
تصویر عشق آفرین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ / خیا تَ)
عاشق شدن. عشق ورزیدن. عاشقی کردن. شیفته شدن: به این خوبی که آفتابست نشنیده ایم که کسی او را دوست گرفته باشد و عشق آورده. (گلستان سعدی).
هرکه می با تو خوردعربده کرد
هرکه روی تو دید عشق آورد.
سعدی.
قضاء لازمست آن را که بر خورشید عشق آرد
که همچون ذره در مهرش گرفتار هوا ماند.
سعدی
لغت نامه دهخدا